معنی تاریکی، تیرگی، تاریکی افسرده کننده، ملالت، افسردگی دل تنگی، افسرده شدن، دلتنگ بودن، عبوس بودن، تاریک , کردن، تیره کردن، ابری بودن(اسمان), معنی تاریکی، تیرگی، تاریکی افسرده کننده، ملالت، افسردگی دل تنگی، افسرده شدن، دلتنگ بودن، عبوس بودن، تاریک پ کردن، تیره کردن، ابری بودن(اسمان), معنی تاcdld، تdc;d، تاcdld اtscbi ljjbi، kgاgت، اtscb;d bg تj;d، اtscbi abj، bgتj; fmbj، ufms fmbj، تاcdl , lcbj، تdci lcbj، اfcd fmbj(اskاj), معنی اصطلاح تاریکی، تیرگی، تاریکی افسرده کننده، ملالت، افسردگی دل تنگی، افسرده شدن، دلتنگ بودن، عبوس بودن، تاریک , کردن، تیره کردن، ابری بودن(اسمان), معادل تاریکی، تیرگی، تاریکی افسرده کننده، ملالت، افسردگی دل تنگی، افسرده شدن، دلتنگ بودن، عبوس بودن، تاریک , کردن، تیره کردن، ابری بودن(اسمان), تاریکی، تیرگی، تاریکی افسرده کننده، ملالت، افسردگی دل تنگی، افسرده شدن، دلتنگ بودن، عبوس بودن، تاریک , کردن، تیره کردن، ابری بودن(اسمان) چی میشه؟, تاریکی، تیرگی، تاریکی افسرده کننده، ملالت، افسردگی دل تنگی، افسرده شدن، دلتنگ بودن، عبوس بودن، تاریک , کردن، تیره کردن، ابری بودن(اسمان) یعنی چی؟, تاریکی، تیرگی، تاریکی افسرده کننده، ملالت، افسردگی دل تنگی، افسرده شدن، دلتنگ بودن، عبوس بودن، تاریک , کردن، تیره کردن، ابری بودن(اسمان) synonym, تاریکی، تیرگی، تاریکی افسرده کننده، ملالت، افسردگی دل تنگی، افسرده شدن، دلتنگ بودن، عبوس بودن، تاریک , کردن، تیره کردن، ابری بودن(اسمان) definition,